درباره وبلاگ


ولی هرچه به سپیده دم نزدیک تر میشویم شب تیره تر میشود و بعد از این که سختی ها به اوج رسید وقت گشایش می رسد همه ی خرابی ها و نابسامانی ها اصلاح می شوند و هرچه چیزی خراب تر باشد به اصلاح نزدیک تر است... زمان واقعا وجود ندارد زمان در واقع جزئی از کل لحظه هایی است که در ذهن داریم. لحظه تنها زمانی است که در اختیارتان است از این لحظه ای که دارید چیزی خلق کنید! ..................... دلم گرفته از تمام کسانی که کلاهشان برای سرشان گشاد است از انسانهای ارزان قیمت از اعتقادهای حراجی از حرفهای مفت از وعده های سر خرمن از نادیدنی های دیدنی از آنان که آزادگی را در اسارت بی بند و باری به بند می کشند از آنان که عشق را به بهای love سه طلاقه کرده اند از سیاستمداران بی دین از متدینین بی سیاست از رأی های ممتنع از همه چیز داران بی همه چیز از امانت داران خائن از زنگارهای روی آینه از بلاهایی که از دماغ فیل نازل شده اند از من که منم، از تو که تویی، من و تو که ما نیستیم و ما که فنای در او نیستیم... از آنان که نی را به گیتار می فروشند از آنان که نمی بینند و می گذرند و از آنان که می بینند و می گذرند از سگهای بی وفا از اسبهای نانجیب از خروسهای بی دم از مورچه های تنبل و بی کار از زنبورانی که همه چیز دارند الا عسل از کلاغهای بی حیا از آنان که حضور همه کس را حس می کنند جز خدا از آنان که از همه شرم می کنند جز خدا از رفیق از آنان که بازی می دهند از آنان که بازی می خورند از بازی ها ! از بازی ها ! از بازی ها! دلم از دست همه گرفته است و باز طبق معمول بگذریم... .... شنیده ای گاهی گمان نمیکنی ولی میشود؟ گاهی نمیشود که نمیشود گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست گاهی نگفته قرعه بنام تو میشود گاهی گدای گدایی و بخت یار نیست گاهی تمام شهر گدای تو میشود این را هم بدان: گاه صد صلوات ناخالص را گشایشی نیست غروب جمعه ای و دلتنگی صلواتی گره گشا میشود برای سلامتی آقای منتظران وگشایش گره ها صلوات التماس دعا یاعلی بن موسی!یاامام رضا! گفتم :"بدوم تا تو همه فاصله ها را" تا زودتر از واقعه گویم گله ها را چون آینه پیش تو نشستم که ببینی در من اثر سخت ترین زلزله ها را پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست از بس که گره زد بر گره ام حوصله ها را بگذار ببینیم بر این جغد نشسته یک بار دگر پر زدن چلچله ها را یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش بگذار که دل حل کند این مسئله ها را... اللهم صل علی علی بن موسی المرتضی الامام التقی النقی و حجتک علی من تحت الثری الصدیق الشهید صلاه کثیره تامته زاکیه متواصله متواتره کافضل ما صلیت علی احد من اولیائک


Alternative content


هبوط
نه در هیاهوی خیابان شلوغ نه در فریادهای تشویق جمعیت بلکه در خودمان است پیروزی و شکست
جمعه 27 بهمن 1387برچسب:دفاع مقدس, :: 1:43 ::  نويسنده : سحر

 

نقش زن در دفاع
در جنگ حق علیه باطل زنان نقش ویژه ای در هشت سال دفاع مقدس ایفا کردند که غیرقابل انکار است. در زمان جنگ زنان در بسیج مسجد محل برای رزمندگان وسایل و تجهیزات فراهم می آوردندو رزمندگان را کمک های مادی و معنوی می نمودند.
همچنین در جنگ هنگامی که حملات هوایی می شد با همسایگان و دوستان و آشنایان در خصوص مقاومت و ایستادگی صحبت می کردند و زنان فعال در این زمینه به خانواده ها می گفتند که الان صحنه ای است که باید مبارزه کنیم و همین امر باعث می شد تا با همکاری یکدیگر کارهای دوخت و دوز لباس های رزمندگان را انجام دهند یا به نوعی باعث افزایش روحیه خانواده ها می شدند و خداوند به آنان قدرتی داده بود که با همبستگی ای که میان همه ملت وجود داشت همه با هم توانستند تودهنی محکمی به همه جهان بزنند چرا که در جنگ با صدام طرف نبودند بلکه در برابر همه استکبار جهانی از خودشان دفاع می کردند. زنان در هشت سال دفاع مقدس که همه مظهر ایثار و از خود گذشتگی بود با حضور فعال خود چه در جبهه ها و چه در پشت آن با خاطرات ارزنده و با شکوهی که از خود بر جای گذاشتند مشت محکمی به دهان همه استکبار جهانی زدند که اگر دشمن بخواهد تعدی کند چه در داخل ایران و چه در خاک کشورهای مظلوم دیگر با تمام قوا در مقابل آن ایستادگی می کنند.
همچنین در بحث امدادرسانی اگر جایی احساس می شد که باید امدادرسانی شود در آن نقطه جمع میشدند و مشکلات را در حد توان خود بر طرف می کردند. همچنین بسیاری از زنان با عضویت در حلال احمر در جبهه ها از مجروحان جنگی پرستاری کرده.
بعد از فرمان تاریخی حضرت امام(ره) مربوط به تشکیل ارتش 20 میلیونی در سال58، خانم ها نیز همپای آقایان به ندای حضرت امام(ره) لبیک گفتند و میتوان گفت که تشکیل اولیه بسیج زنان شکل گرفت و با شکل گرفتن این تشکل شاهد جذب و آموزش و سازماندهی برای خانم ها کارهای ارزندهی انجام شد، ابتدای دفاع مقدس جبهه هایی که دشمن برای کشورمان ایجاد کرده بودند خانم ها در زمینه های نظامی و رزمی نیز حضور داشتند، حتی شهدایی به نام شهدای زن هم وجود داشت و هرگاه نیاز بود زنان پابه پای
مردان ایستادگی می کردند. در عرصه پشتیبانی هم نمونه های زیادی وجود دارد، حتی در بسیاری از مواقع خانم ها از لحاظ اقتصادی باری را از دوش مردان برداشتند برای نمونه می توان به اهدای زیورآلات و یا پول های نقد اشاره کرد. زنان با این فداکاری های خود به رزمندگان این اطمینان را می دادند که نگران خانواده نباشند و بدانند که زنان به خوبی تربیت فرزندان آنها را نیز بر عهده گرفتند. پزشکان، پرستاران و امدادگران از طرف جامعه زنان حضور بسیار فعالی داشتند، حتی در خط مقدم هم شاهد
حضور پر رنگ زنان هستید. امروزه هم نقش خانم ها ادامه دارد امروزه که ما شاهد جنگ نرم دشمن هستیم، دشمن با وارد کردن
ابزارهایی مانند ماهواره، بازی های رایانه ای، فیلم های هالیوودی و دیگر مسائل اعتقادات جوانان را مورد هجمه خود قرار داده است و باید نوع دفاع متفاوت باشد. الان که دشمن فکر میکند با تحریم اقتصادی قادر خواهد بود ما را به زانو در آورد و می تواند
همان سروری که زمان شاه مخلوع داشت را روی کشور اسلامی ما داشته باشد نوع دفاع ما فرق کرده است. دفاع کنونی مقاومت
در قبال مسائل اقتصادی است و باید از این مقاومت حمایت شود. خانم ها امروز از کالای ایرانی حمایت می کنند و فرزندان
خود را در زمینه ی نوع پوشش و تأمین مایحتاج از نوع کالای ایرانی و به شیوه اسلامی تربیت می کنند. همچنین حضور مستقیم خانم هایی که در هشت سال دفاع مقدس در جنگ حضور فعال داشته ولحظه لحظه های آن را بوده و دیده اند امروزه بسیار در
انتقال این مهم به دیگران موثر بوده چراکه با دلی سوخته و دردکشیده آنچه آن زمان دریافت کرده اند را بیان می کنند و این مسئله
جذابیت کار را بالا میبرد و این بسیار قابل تقدیر است.
نوشته زیر از زبان خانمیست که شاهد لحظه لحظه های وقایع جنگ بوده:                                                             
رفتم طرف شلنگ آبی که گوشه باغچه افتاده بود. شیر را بازکردم. خدا را شکر آب می آمد. اول دستم را که بعد از جمع کردن مغز پیرمرد مکینه خاکمال کرده بودم شستم. بعد دستم را پر آب کردم و به طرف دهان بچه بردم. صدای گریه اش آرام تر شد و دهانش
را به آب نزدیک تر کرد. ولی سریع سرش را برگرداندو گریه اش را از سر گرفت. صورتش را شستم. پستانکی که با نخ
به گردنش آویزان بود را در دهانش گذاشتم. جیغ می کشید و سرش را عقب می برد. وقتی دیدم با هیچ راهی نمی توانم
ساکتش کنم، دوباره بغض به گلویم چنگ انداخت. بی تابی های بچه را که می دیدم و به بی کسی و بی پناهی اش فکر میکردم
می خواست دلم بترکد. دیگر نتوانستم جلوی اشک هایم را بگیرم. رفتم توی همان وانت که هنوز مشغول تخلیه جنازه هایش
بودند، نشستم. چهره زن های کشته شده جلوی نظرم آمد.یعنی کدامیک از آنها مادر این طفل بودند؟!
همان طور که شاهد تاریخ اسلام خود هستیم نمونه هایی از بیداری اسلامی را در سرنوشت این خاک میبینیم. فرزندان شهدای گمناممان و مادرانی که علاوه بر حضور در لحظه لحظه های جنگ و تحمل سختیها فرزندانشان را به تنهایی بزرگ کردند.
امروزه دفاع مقدس متهم گشت به اینکه همه آنهایی که برای حفظ و صیانت از این خاک و نظام مقدس جمهوری
اسلامی از همه چیز خود گذشتند روحیه ای جنگ طلب داشتند ما نه تنها باید با دفاع از دفاع مقدسمان این غلط را از باورها پاک سازیم بلکه به جای آن باور غلط حقایق وقایع را روشن سازیم.
آن کودک پرسید:مادر آخر پدر کی بازمیگردد؟ و مادر ماند که چگونه این باور را به فرزند خود بقبولاند که پدرش دیگر هیچ وقت
نزد او نمی آید، بلکه دگر تا آخر عمراو، فقط نام فرزند شهید را برایش به جای گذاشت و یک سوال در ذهن ما هنوز مجهول
ماند که آن زن چگونه فرزند خود را بدون پدر به عرصه رساند؟!                                                                           
خانم ها در غسالخانه ها که شهدا را می آوردند شاهد جنازه هایی بودند که موج انفجار غیر از لت و پار کردنشان آنها را به هم پیچانده، چشم هایشان را بیرون آورده و حنجره هایشان را پاره کرده بود و بوی خون و کافور بودندو با صبری که فقط با عنایت
خدا بود شهدا را کفن و دفن
نمیکنم دل از این عرصه ی شقایق فام                                              کنار لاله رخان آشیانه میسازم    
در آستان به خون خفتگان وادی عشق                                           برون زعالم اسباب خانه می سازم                                  
چو شمع بر سر هر کشته می گذارم جان                                    ز یک شراره هزاران شراره می سازم              
زیاره های دل من شلمچه رنگین است                                      سخن چو بلبل از آن عاشقانه می سازم
ما از جنگ ضربات مادی و معنوی زیادی دیدیم، اما خسارت نکردیم، زیرا با وجود این ضربات اسلام عزیز شد و همه در دنیا فهمیدند که اگر ملتی مومن شد و به خدا و قرآن و روز جزا معتقد گردید و جوانانش در میدان جنگ این گونه با مظلومیت جنگیدند، تا حدی که دشمن را ناکام کردند، سربلند و پیروز است. همه ی قدرت های دنیا دستشان را روی هم گذاشتند، تا به قصد ساقط کردن نظام اسلامی، بخشی از این کشور را جدا کنند و تمامیت ارضی ایران را از بین ببرند، ولی نتوانستند. این شکست قدرتهای بزرگ نیست؟! این غلبه و عزت و توانایی ملت ما نیست؟
به قول استاد مطهری ایمان پشتوانه ی اخلاق است، باعث سلامت جسم و جان است ایجادکننده تعادل و هماهنگی بین فرد و جامعه است، خاصیت دیگر آن تسلط کامل بر نفس است، انسان در سه جبهه و در برابر سه دشمن می جنگد و مبارزه میکند که عبارتند از:1- جبهه ی طبیعت 2- جبهه ی انسان های دیگر 3- جبهه
داخلی ونفسانی    تنها چیزی که قادر است انسان را بر طبیعت خود مسلط و آن را رام کند دین و ایمان است.
 


ادامه مطلب ...


صفحه قبل 1 2 صفحه بعد